جفـــــــــــــــــــت6

الیس الله بکاف عبده

جفـــــــــــــــــــت6

الیس الله بکاف عبده

جفـــــــــــــــــــت6

جفت6 آوردیم علوی شدیم همین...

میخواهم بدانید که مرشد خود پهلوان نیست خوب است که باشد. ولی آیا اگر نبود نباید حماسه بگوید؟ اگر نگویم ز حسین چه بگویم؟ اگر نگویم ز حسین دمم چه و بازدمم چه؟ یادتان باشد زمین گرد است میچرخد نوبت ماست حسین زمان تنهاست...
...
«إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ» (النمل -80)
ترجمه: تو نمى‏توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى‏توانى کران را هنگامى که روى بر مى‏گردانند و پشت مى‏کنند صدا کنى‏.
...
آن روز که جان خود را فدا می کردیم با خون خود به حسین اقتدا می کردیم چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفی خود اثبات خدا می کردیم
...
گرچه از داغ لاله می سوزیم ما همان سربلند دیروزیم چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست پیروزیم
...
امام روح الله خمینی:
«هر کس بیشتر برای خدا کار کند، بیشتر باید فحش بشنود و شما پاسدارها و بسیجی ها چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می شنوید.»
...
مقام معظم رهبری(روحی فداه):
تلاش خود را بیشتر کنید!هر کس بگوید این کار شدنی نیست او را به کوتاهی همّت متهم می کنم. هیچ کاری نیست که از انسان ساخته نباشد ، انسان نیرومندتر از این حرفهاست و می تواند کارهای نشدنی را شدنی کند...
...
گاهــے فعل هـــا
چنــان سریع ماضــے مــے شوند
کــه باور نمــے کنـــے
مــے گوینــد...مـے گفت
مــے شود...شــد
...مــے رود...رفت
و رفت...
و دیگر هیچ گــــــاه
بـــاز نخواهـــد گشتــــ
...
زندگی شبیه شعر است
خدایا!
قافیه هایش با من .....تو همیشه ردیف باش
...
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم مِی سلامت شکند اگر سبویی
...
رباعی از شیخ بهایی
در میکده دوش زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم زچه در میکده جا کردی ؟ گفت
از میکده هم به سوی حق راهی هست
...
چون میسر نیست من را کام او
عشق بازی میکنم با نام او
...
خوشا به حال آنکه
پایه ی اعتقادش شد
عمود خیمه ی تو !
...
وقتی تو زندگیت زمین میخوری یعنی حتما ی چیزی هست ک باید یاد بگیری
...
بر لوح مزارم بنویسید ای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۶۶ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

در معرکه جنگ بر جهان تاختیم

در جنگ نرم قافیه را باختیم

 

داراها و ساراها

چفیه و چادر

 

سارا سوال می کرد ،دارا کجاست اکنون؟
دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون
 
خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش و جسمش،مفقود در زمین است
 
در آن زمانه رفتند، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار دارا
 
هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند
دارای این زمان با بنز رود به دربند
 
دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه


در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
در این زمانه ناگه،چادر "لباس جین" شد
 
با چفیه ای ک گلگون از خون صد چو داراست
سارا،خود از برای ،جلب نظر بیاراست
 
آن مقنعه ور افتاد،جایش فوکل در آمد
سارا به قول دشمن از املی در آمد
 
دارا و گوشواره،حقا که شرم دارد!
در دست هایش امروز،او بند چرم دارد
 
باخون و چنگ و دندان،دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم
 
یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
بدم المظلوم یا الله،عجل فرج ولیک
 
جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آنها به جبهه رفتند این ها شدند طلبکار

حتماً قرار شاه و گدا هست یادتان
آری همان شبی که زدم دل به نامتان
مشهد ، حرم، ورودی باب الجوادتان
آقا ، عجیب دلم گرفته برایتان

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است


در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است


قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه


دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است


تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند


کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است


باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق


آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است

راستش گاهی ب ما امر میکنن ک جایگاه ی مربی رو برا عزیزانی ایفا کنیم ولی خوب من فکر کنم ک اونقدرها هم زبان تاثیر گذاری نداشتم،

اولین چیزی ک سعی بر آموختنش چ با رفتار و چ باگفتار داشتم افتادگی بود چرا ک همین نیوفتادن شیطان را از چشم خدا انداخت ولی؛

من گفتم افتاده باش

افتاد

(قبول)

ولی از دماغ فیل افتاد

شاید درست منظورم را نرساندم بهشان

من فقط گفتم افتاده باش


ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ:
 

“ﺳﺎ ﻻﻭهیو ﻻﻥ ﻫﻴﻦ ﺷﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﻴﻲ”
 

ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ:
کیصافط ! ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻮ

 

توخیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت:
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.

قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟

گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟

دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری. شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟

پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید.

حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن . آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی رزله بود.

اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! 

راستی میدونستید میشه آب و هوای شهری ک توش هستید رو از گوگل بپرسید؟!

فقط کافیه اسم شهر و کلمه آب و هوا رو سرچ کنید

برای مثال سرچ کنید:

 

zanjan weather

دوستان ما همیشه توی کامپیوتر دنبال گذروندن وقت هستیم

ولی باید یادمون باشه ک ابزار کارمونه

پس بیاید مفید ازش استفاده کنیم

ی نکته جالب آیا میدانید سایت گوگل یک ماشین حساب پیشرفته است؟

خوب فقط کافیه شما معادلاتتون رو تو بنویسید وجواب رو سرچ کنید

حتی اون میتونه براتون نمودار ها رو هم رسم کنه

برای رسم نمودار ابتدا باید بنویسید geraf for و بعد معادله مورد نظر و محدوده دامنه و برد تابع

برای مثال یکی از نمودارهای پایه پیش دانشگاهی:

 

geraf for  sqrt(cos(x))*cos(300x)+sqrt(abs(x))-0.7)*(4-x*x)^0.01, sqrt(6-x^2), -sqrt(6-x^2) from -4.5 to 4.5

 

تمام عبارت بالا رو توی گوگل کپی کنید و سرچ کنید

جالب بود ن؟

for my brother

 

دختر چادری

 

حتی پسرای دختر باز توی دانشگاهمون هم میگفتن

سلامتی دخترای چادری

منم لاتیش رو پر میکنم میگم سلامتیه همه دخترایی ک سیبیل دارن و از هر مردی مردترند

گویند ک ناپاک نبر نام علی(ع)

من نام علی برم ک پاکم سازند

یاعلی

دم همه دم علی علی

صاحب دم علی علی

بگو تو با صوت جلی 

لعنت ب دشمن علی

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم

نمیدهم ب سرور بهشت این غم را

یاحسین

ساقی اگر حسین است

من می نخورده مستم