راستش گاهی ب ما امر میکنن ک جایگاه ی مربی رو برا عزیزانی ایفا کنیم ولی خوب من فکر کنم ک اونقدرها هم زبان تاثیر گذاری نداشتم،
اولین چیزی ک سعی بر آموختنش چ با رفتار و چ باگفتار داشتم افتادگی بود چرا ک همین نیوفتادن شیطان را از چشم خدا انداخت ولی؛
من گفتم افتاده باش
افتاد
(قبول)
ولی از دماغ فیل افتاد
شاید درست منظورم را نرساندم بهشان
من فقط گفتم افتاده باش
من و دلم هیچ گاه....
آبمان توی یک جوی نرفت.....